دستگاه عصبی به دو قسمت دستگاه عصبی مرکزی و دستگاه عصبی محیطی تقسیم میشود. دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع و دستگاه عصبی محیطی شامل عقدهها یا گرههای عصبی و اعصاب بیرون از دستگاه عصبی مرکزی است.
مقدمه
دستگاه عصبی با داشتن نورونها ، هدایت تحریکات را به عهده دارد. تحریکات را حس میکند به مغز میفرستد در مقابل بخش تحریک شده که تحریک را حس کرده است واکنش نشان میدهد. این تحریکات اکثر اوقات از طریق نورونهای واسط صورت میگیرد. زیرا به ندرت یک نورون بسیار بلند در بدن یافت میشود. تحریکات باعث تولید مواد شیمیایی میشوند، این واسطههای شیمیایی از راس انشعابات انتهایی اکسون و دندریت که غالب اندامکهای جسم سلولی را دارا هستند، تولید میشوند.
پردههای مغز و نخاع
سطح بیرونی مغز و نخاع توسط سه پرده یا شامه پوشیده شده است پرده بیرونی سخت شامه ، میانی عنکبوتیه و درونی نرم شامه نامیده میشود. سطح بیرونی پردهها بوسیله مزوتلیوم پوشیده شده است.
نخاع
نخاع رابط مغز و قسمتهای دیگر بدن است اعصاب در فواصل معین به نخاع وارد و یا از آن خارج میشوند. اعصاب حسی از طریق ریشههای پشتی وارد نخاع میشوند اعصاب حرکتی ریشههای شکمی نخاع را ترک میکنند. دو ریشه پشتی و شکمی به هم متصل شده و اعصاب نخاعی را میسازند.
مقطع نخاع
مقطع نخاع دارای دو بخش خاکستری و سفید است بخش خاکستری تقریبا به شکل H در وسط نخاع قرار دارد. این بخش غالبا جسم سلولی و دندریت نورونهای فاقد میلین را در خود جای داده است. بخش خاکستری توسط بخش سفید با ستونهای شکمی ، جانبی و پشتی احاطه شده است. این ستونها دارای اعصاب میلیندار هستند. رنگ سفید این بخش به خاطر وجود میلین است ستونهای بخش سفید دارای رشتههای بدون میلین هستند. بازوهای H به نام شاخهای پشتی و شکمی نخاع خوانده میشوند. شاخهای پشتی را آوران یا حسی و شاخهای شکمی را وابران یا حرکتی مینامند.
اعمال حرکتی نخاع
در نخاع بین سلولهای حسی و حرکتی تعداد زیادی ارتباطات چند نورونی وجود دارد که فعالیت آنها یا باعث آغاز حرکت و یا ممانعت از آن میشود این ارتباطات اساس رفلکسهای نخاعی است.حرکت رفلکسی به عنوان پاسخی در قبال تحریک حسی است. از نخاع ، 31 جفت عصب خارج میشود که بطور قرینه به اندامهای مختلف چپ و راست بدن میروند. محل خروج این اعصاب از فاصله بین مهرهها است. هر عصب دارای دو ریشه پشتی و شکمی است در مسیر ریشه پشتی یک گره عصبی هم وجود دارد که جسم سلولی نورونهای حسی در آن واقع است. ریشه شکمی نخاعی ، حرکتی است و رشتههایی که در آن قرار دارند فرمانها را از نخاع به طرف ماهیچهها یا غدههای بدن می برند. جسم سلولی مرتبط با این رشتهها در ماده خاکستری نخاع واقع است.
مغز
مغز بخشی از دستگاه عصبی مرکزی است که در بالای نخاع و درون جمجمه جای دارد این بخش از پایین به بالا شامل پیاز نخاع ، پل مغزی و مخچه ، مغز میانی ، مغز واسطهای و نیمکرههای مخ است.
نیمکرههای مخ
دو نیمکره مخ توسط پلی از ماده سفید به نام جسم پینهای بهم مربوطند. هر نیمکره با دو بخش سفید در وسط و خاکستری در قشر مشخص شده است. بخش خاکستری به ضخامت 3 - 2 میلیمتر این قسمت مخ را تشکیل میدهد. انواع نورونهایی که در قشر مخ وجود دارند عبارتند از: سلولهای افقی یا کانال ، هرمی ، ستارهای یا دانهای ، دوکی و چند شکلی. هر قسمت از قشر خاکستری مخ کار ویژهای را برعهده دارد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت واقع است. بخشی از قشر خاکستری مخ هم مرکز حرکات ارادی است.
مخچه
مخچه که تعادل بدن را حفظ میکند دارای بخش خاکستری در قشر و بخش سفید در مرکز است. قشر مخچه دارای سه طبقه است: طبقه ذرهای در بیرون ، دانهای در درون ، و پورکنژ در وسط. مخچه بوسیله سه جفت پایک که شامل دستههایی از تارهای عصبی میباشند با مغز میانی ارتباط برقرار میکند. در مرکز مخچه ، هستههای مرکزی مخچه قرار دارند. این هستهها از جنس بخش خاکستری هستند که بوسیله بخش سفید احاطه شده است.
هستههای مرکزی مخچه از بیرون به درون عبارتند از: هسته دانهدار ، هسته سه گوش ، هسته مدور ، هسته فاسیتژیال که هر یک در درون دیگری قرار دارد. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچهای به مخ کمک میکنند. پیامهای حرکتی که از مخ به اندامها میرود. توسط مخچه ، تقویت و هماهنگ میشوند. برای کار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر میدهند. در کل کارهای که مخچه انجام میدهد همگی غیر ارادی هستند.
بصلالنخاع
این بخش را میتوان به عنوان ناحیه وسیعی از نخاع تلقی نمود که شکل آن در انسان شبیه پیاز است. بصلالنخاع بدون مرز مشخص با نخاع ارتباط حاصل میکند در حالی که با بخشهای فوقانی تر دارای مرزهای مشخصتر است. بصلالنخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است و فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره میکند به همن سبب یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد.
عقده عصبی
یک عقده عصبی دارای تعداد زیادی نورون است که درون کپسولی از بافت پیوندی قرار گرفتهاند. تعداد این نورونها ممکن است به 50000 عدد برسد در نتیجه اندازه عقدهها متفاوت است هر نورون عقده یک سلول گانگلیون خوانده میشود.
دستگاه عصبی محیطی
رشتههای عصبی عقدههای نخاعی- جمجمهای و خودکار جزء اعصاب محیطی به شمار میروند و شامل سه گروه عصب است: اعصاب حسی که از اندامها به مغز و نخاع میروند، اعصاب حرکتی که از مغز و نخاع به ماهیچهها و غدهها میروند و اعصاب مختلط که شامل رشتههای حسی و حرکتی هستند.
اعصاب پیکری و خودمختار
اعصاب حرکتی که از دستگاه عصبی مرکزی به اندامها میروند.
بخش پیکری: که پیام انقباض را به سلولهای ماهیچهای مخطط میبرند و ارادی هستند.
بخش خودمختار: که غیر ارادی است این اعصاب کار اندامهایی چون قلب ، کلیه ، شش و ... را اداره میکنند.
رشته این اعصاب خود به دو صورت سمپاتیک و پاراسمپاتیک نامگذاری می شوند. اعصاب سمپاتیک به دو ردیف گره عصبی واقع در دو طرف ستون مهره ها مرتبط هستند اعصاب سمپاتیک بدن را برای فعالیت بیشتر آماده می کنند. اعصاب پاراسمپاتیک برخلاف اعصاب سمپاتیک عمل میکنند مهمترین عصب پاراسمپاتیک از بصلالنخاع آغاز میشود و پس از عبور از گردن به سینه و شکم میرسد.
بافت شناسی قسمتی از علوم تشریحی است که ساختمان میکروسکوپی ارگانهای مختلف بدن را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. یادگیری جزئیات ساختمانی ارگانها و اعضای مختلف برای فهم فعالیت فیزیولوژیک و تغییرات پاتولوژیک آنها ضروری است بنابراین بافت شناسی علمی مستقل نبوده و مرتبط با سایر شاخههای علم پزشکی و یکی از پایههای اصلی علوم پایه پزشکی مورد توجه قرار گیرد. بدن جانواران از بافتهای متعددی ساخته شده است که هر کدام وظایف مخصوص به خود را دارند. در زیر به اختصار به هر کدام از آنها اشاره میشود.
بافت پوششی
لایه پوشاننده سطوح خارجی و داخلی بدن را بافت پوششی مینامند. بافتهای پوششی عهدهدار وظایف و اعمال مختلفی نظیر حفاظت ، جذب و ترشح میباشند. به همین دلیل شکل سلولها و تعداد لایههای تشکیل دهنده آنها در ارگانهای مختلف بر حسب وظیفهای که انجام میدهند متفاوت میباشند. بافتهای پوششی بر حسب تعداد لایههای سلولی تشکیل دهنده آنها به دو دسته ساده و مطبق تقسیم میشوند که هر کدام از آنها نیز بنابه شکل سلولهای تشکیل دهنده به سه دسته سنگفرشی ، مکعبی و منشوری تقسیم میشوند.
بافت پوششی سنگفرشی ساده در کیسههای هوایی ریه و پوشش داخلی رگهای خونی دیده میشود. بافت پوششی مکعبی ساده در مجاری غدد ترشحی و بافت پوششی منشوری ساده در دیواره معده و روده دیده میشود. بافت پوششی سنگفرشی مطبق در پوست بدن پوشش مری و واژن بافت پوششی مکعبی مطبق در مجاری دفعی بزرگ غدد مترشحه و بافت پوششی منشوری مطبق ملتحمه چشم ، پوشش کام نرم و پوشش اپیگلوت دیده میشود.
بافت همبند
بافت همبند ، بافتها و ارگانهای مختلف را به یکدیگر میپیوندد. این بافت در زیر اپیتلیوم و اطراف ارگانهای مختلف به عنوان یک لایه پشتیبان عمل مینماید و به همین دلیل آن را بافت پشتیبان نیز مینامند. بافت همبندی از سه جزء اصلی یعنی سلولها ، رشتهها و ماده زمینهای تشکیل شده است. سلولهای بافت همبند عبارتند از فیبروبلاست ، ماکروفاژ ، پلاسماسل ، ماست سل ، سلولهای چربی ، سلولهای مزانشیمی و سلولهای مهاجر.
رشتههای بافت همبند سه نوعند :کلاژن ،رتیکولر و الاستیک. که دو نوع اول از پروتئین کلاژن و نوع سوم از الاستین تشکیل شده است. سلولها و رشتههای بافت همبند بوسیله مادهای بیشکل به نام ماده زمینهای یا ماتریکس احاطه شده است. این ماده ژله مانند مرکب از گلیکوز آمینوگلیکانها ، گلیکوپروتئینها و مایع بافتی است.
غضروف
غضروف بافت همبند تخصص یافتهای است که بسیار مقاومتر و انعطافپذیرتر از بافت همبند میباشد. غضروف از سلولهای غضروفی و ماتریکس خارج سلولی تشکیل شده است که ماتریکس غضروف ، ژلهای سفت شده و انعطاف پذیر میباشد. ماتریکس غضروفی متشکل از ماده زمینهای و رشتهها میباشد که از رشتههای شرکت کننده در ساختمان آن بسته به نوع غضروف ، کلاژن نوع I و II و رشتههای الاستیک را میتوان نام برد که مسئول استحکام غضروف هستند.
غضروف با توجه به غالب بودن نوع رشته شرکت کننده در ساختمان ماتریکس آن به سه نوع شفاف ، الاستیک و فیبری تقسیم میگردد. غضروف شفاف در دیواره مجاری تنفسی ، بینی ، محل اتصال دندهها به جناغ ، سر استخوانهای دراز در محل مفصل دیده میشود. غضروف الاستیک در لاله گوش ، اپیگلوت و غضروف میخی حنجره بکار رفته است. غضروف فیبری در دیسکهای بین مهرهای ، برخی مفصل استخوانهای عانه و برخی تاندونها و لیگمانها که فشار زیادی را باید تحمل نمایند، بکار رفته است.
استخوان
استخوان بافت همبند ویژهای است مرکب از سلولها و ماده بین سلولی معدنی شدهای به نام ماتریکس. حضور مواد استخوانی معدنی در ماتریکس باعث شده است که استخوان بافتی سفت و محکم باشد و چگونگی ساختمان آن سبب گردید، که استخوان با حداقل وزن حداکثر استحکام را داشته باشد. مجموعه این خصوصیات ، استخوان را بافتی ایدهآل برای تامین اسکلت بدن و حفاظت از ارگانهای حیاتی نظیر مغز و نخاع ساخته است.
ماتریکس استخوان متشکل از موادآلی و املاح معدنی است که هر کدام 50 درصد وزن خشک استخوان را تشکیل میدهند. 90 درصد ماده آلی ماتریکس کلاژن نوع I و 20 درصد بقیه را پروتئوگلیکانها تشکیل میدهند. عمدهترین مواد معدنی استخوان را کلسیم و فسفر تشکیل میدهند که قسمت اعظم آنها به شکل بلورهای هیدروکسی آپاتیت به فرمول Ca10(PO4)6 (OH2 میباشد. سلولهای بافت استخوانی حاوی سه نوع سلول به اسامی استئوپلاست ، استئوسیت و استئوکلاست میباشد.
از نظر شکل و ساختمان استخوان به سه دسته دراز (مانند ران و بازو) کوتاه (مانند انگشتان و مهرهها) و پهن (مانند جمجمه و دنده) تقسیم میشوند. استخوان از نظر ماکروسکوپی به دو نوع متراکم و اسفنجی تقسیم میشود. که استخوان متراکم در تنه استخوانهای دراز و سطح خارجی اپی فیز و استخوانهای استخوانهای پهن و کوتاه دیده میشود. استخوان اسفنجی در اپیفیز استخوانهای دراز و قسمت مرکزی استخوانهای پهن و کوتاه دیده میشود.
خون
بافت همبند تخصص یافتهای است که سلولهای آن در داخل ماده زمینهای مایعی به نام پلاسما شناورند. خون 7 تا 8درصد وزن بدن را تشکیل میدهد و حجم آن در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر میباشد. خون با گردش در رگهای خونی عامل توزیع مواد غذایی ، اکسیژن ، حرارت در بدن و انتقال دیاکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها از بافتها به ارگانهای دفعی است. پلاسما 55 درصد حجم خون را تشکیل میدهد. پلاسما مایعی است که 91 درصد آن را آب ، 7 درصد آن را پروتئینها ، 1 درصد آن را املاح معدنی و 1 درصد بقیه را ویتامینها ، موادقندی و لیپیدی ، هورمونها و اسیدهای آمینه تشکیل میدهند.پروتئینهای پلاسما عبارتنداز :
آلبومین ، فیبرینوژن ، پروترومبین و گلوبولینها. سلولهای خون به دو دسته بزرگ اریتروسیتها یا گلبولهای قرمز و لکوسیتها یا گلبولهای سفید تقسیم میشوند. لکوسیتها براساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها و آگرانولوسیتها تقسیم میشوند. گرانولوسیتها به سه دسته : نوتروفیلها ، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم میگردند. آگرانولوسیتها شامل لنفوسیتها و مونوسیتها میباشند.
بافت عضلانی
براساس خصوصیات ساختمانی و عملکردی سلولهای عضلانی ، بافت عضلانی به سه دسته اصلی عضله مخطط و قلبی و عضله صاف تقسیم می گردد.
عضله مخطط
این نوع عضله را به خاطر داشتن نوارهای تیره و روشن در زیر میکروسکوپ (عضله مخطط) ، به علت چسبیده بودن آنها به استخوانها عضله اسکلتی و به جهت عملکرد ارادی آنها عضلات ارادی مینامند که وظیفه اصلی این نوع عضله شرکت در حرکات بدن میباشد. سلولهای عضله مخطط از به هم پیوستن تعداد زیادی سلول سازنده عضلانی (میوبلاست) بوجود میآیند و بسیار بلند میباشند و رشته عضلانی نیز نامیده میشوند. گروههای سلولهای عضلانی را که از تعدادی سلول موازی هم در هر گروه تشکیل میگردد دسته و مجموعه دستهها را با هم عضله ، مینامند.
عضله قلبی
سلولهای تشکیل دهنده عضله قلب ، مشابه سلولهای عضله اسکلتی از نوع مخطط بوده ولی تفاوت عمده آن با عضله مخطط عبارت است از اینکه سلولها عضله قلبی بسیار کوچکتر از سلولهای عضله مخطط میباشند و سلولهای عضله قلبی یک یا دو هستهای میباشند. مکانیسم انقباض در عضله قلبی مانند عضله مخطط میباشد. انرژی مورد نیاز سلول عمدتا از اسیدهای چرب که به صورت تری گلیسیرید در سلول ذخیره میشوند تامین میگردد و گلیکوژن به صورت جزئی در تامین انرژی سلول شرکت میکند. سلولهای عضله قلبی نیز غیر قابل تقسیماند.
عضله صاف
عضله صاف برخلاف دو عضله قبلی ، فاقد نوارهای تیره و روشن بوده و به همین دلیل نیز عضله صاف نامیده میشوند. عضلات دیواره مجاری تنفسی ، ادراری و گردش خونی از نوع عضله صاف هستند و چون در ساختمان همه احشاء شکمی ، عضله صاف وجود دارد این نوع عضله را عضله احشایی نیز مینامند. سلولهای عضله صاف کوچک و دوکی شکلاند. و انقباض آنها به صورت غیرارادی است.
بافت عصبی
بافت عصبی کل سیستم عصبی بدن را شامل میشود که از سلولهای عصبی یا نورون و سلولهای پشتیبان به نام سلولهای گلیال و یا نوروگلی تشکیل شده است. سلول عصبی یا نورون واحد ساختمانی و عملکردی دستگاه عصبی است که در مرحله جنینی از اپی تلیوم پوشاننده لوله عصبی به نام نورواپی تلیوم منشا میگیرد. ویژگیهای اصلی نورونها نحریک پذیری و تولید تکانههای عصبی و انتقال این تکانه است. هر نورون از دو نوع زایده به نامهای دندریت و اکسون و یک جسم سلولی تشکیل شده است. حجیمترین قسمت سلول و حاوی هسته و عمده ارگانهای سلولی است.
دندریتها که به صورت زوایدی کوتاه و بلند و منشعب و متعدد دیده میشوند و گیرنده تحریکات هستند. اکسون زایدهای است بلند و منفرد که انتقال تحریک از جسم سلولی به سلولهای سایر بافتها را عهدهدار میباشد. اجسام سلولی نورونها از نظر اندازه بسیار متغیرند و از نظر شکل زاویهدار بوده و چند سطحی یا هرمی دیده میشوند. نورونها براساس زوایدی که از جسم سلولی نورون منشا میگیرند به سه دسته نورونهای چندقطبی ، دوقطبی و یک قطبی تقسیم میشوند.
دستگاه عصبی شامل دستگاه عصبی محیطی و مرکزی میباشد که دستگاه عصبی محیطی متشکل از گرهها و اعصاب محیطی است که اعصاب محیطی شامل 8 زوج گردنی ، 12 زوج سینهای ، 5 زوج کمری و 5 زوج خاجی و یک زوج دنبالچهای میباشد و گرهها شامل گرههای جمجمهای - نخاعی و اتونوم (خودکار) میباشند. دستگاه عصبی مرکزی قسمتی از دستگاه عصبی است که درون جمجمه و ستون مهره قرار گرفته است. و از دو قسمت ماده سفید و خاکستری تشکیل شده است.
انجام حرکات بدن در یک جانور پرسلولی فقط بر عهده ماهیچهها نیست و جانوری که تنها از ماهیچههای خود برای حرکت کردن استفاده کند، حرکاتش بسیار کند خواهد بود. در عوض جانورانی که برای ماهیچههای خود تکیهگاهی دارند حرکتشان هم به نسبت سریع است این تکیهگاه را اسکلت مینامند. جانوران دارای اسکلت خارجی معمولا جثههای کوچکی دارند. در عوض امروزه بزرگترین جانوران کره زمین مانند فیل دارای اسکلت داخلی هستند جنس اسکلت داخلی از استخوان یا غضروف و یا هر دو باهم است.
نقش اسکلت آدمی
در انسان هم مانند جانوران دیگر ، وظیفه اسکلت عبارتست از: حفاظت اندامهایی مانند مغز ، قلب ، ششها و حرکت. چون اسکلت تکیهگاه عضلات قرار میگیرد. در عین حال مغز استخوان مرکز گلبول سازی است. همچنین استخوان را باید منبع مهم ذخیره مواد معدنی بخصوص کلسیم شمرد که وجود آنها در فعالیتهای حیاتی بدن ضرورت دارد.
اسکلت آدمی برای سهولت مطالعه به سه بخش سر ، تنه ، دست و پا تقسیم میشود.
استخوانهای سر
استخوانهای سر عموما از نوع استخوانهای پهن هستند اسکلت سر شامل دو بخش جمجمه و چهره است. استخوانهای جمجمه 8 تا است و عبارتند از: یک پیشانی در جلو ، یک استخوان پس سری که در پشت و زیر جمجمه قرار دارد این استخوان سوراخی بیضوی دارد که از آن راه ، مغز با نخاع مربوط میشود. دو استخوان آهیانه در طرف بالای جمجمه ، دو استخوان گیجگاه در دو پهلوی جمجمه ، یک استخوان پروانه که کف جمجمه را تشکیل میدهد. یک استخوان غربالی در پشت و بالای حفرههای بینی. استخوانهای چهره 14 قطعه است. 13 قطعه چسبیده به جمجمه و بیحرکت است و یک قطعه آرواره تحتانی متحرک است.
استخوانهای تنه
ستون فقرات
ستون فقرات از 29 قطعه استخوان ساخته شده است به هر یک از قطعات ستون مهره یک مهره میگویند. مهرههای پشت به قسمی روی هم قرار گرفتهاند که جسم آنها روی هم و سوراخ آنها در امتداد یکدیگر و در نتیجه لوله درازی بوجود میآید محل استقرار نخاع است. میان جسم هر دو مهره یک تیغه غضروفی قرار گرفته است. مهرههای ستون مهرهها را از نظر شکل و محل به پنج بخش تقسیم میکنند. مهرههای گردن که تعداد آنها 7 تا است. مهرهای پشت که تعداد آنها 12 تا است و به دو زایده پهلویی و مهره پشت دو دنده متصل است. مهرههای کمر که تعداد آن 5 تا است. استخوان یکپارچه دنبالچه که از اتصال که از اتصال 4 یا 5 مهره جنینی بوجود آمده است.
قفسه سینه
دندهها ، دوازده جفت کمان استخوانی هستند که از عقب به زایده پهلویی مهرههای پشت متصلند و از جلو به جز دو جفت آخر با واسطه غضروف به جناغ مربوطند. جناغ ، استخوان پهن است شبیه خنجر که غضروف دندهها به آن متصل میشوند. از 12 جفت دنده و ستون مهرهها و جناغ فضای محدودی بوجود میآید که دیافراگم ، آن را از پاینی مسدود میکند. این فضا که شش و قلب را در خود جای میدهد، قفسه سینه نام دارد.
استخوانهای دست و پا
دست و پا هر یک بوسیله چند استخوان به تنه متصل میشوند. استخوانهای رابط دسته را به تنه ، شانه و استخوانهای رابط پا را به تنه ، نیملگن میگویند.
استخوان شانه
دو استخوان است. یکی ترقوه در جلو که از یک طرف به جناغ و از طرف دیگر به کتف مربوط است دیگری کتف در پشت شانه کتف استخوان پهن و نازکی است که شکل مثلث دارد سر استخوان بازو ، در گودی استخوان کتف فرو میرود و در آن میچرخد.
استخوان نیملگن
استخوان منفردی است که از چسبیدن سه استخوان جنینی به نام استخوانهای تهیگاهی ، شرمگاهی و نشیمنگاهی بوجود آمده است. از مجموع دو نیملگن و استخوان خاجی فضایی بوجود میآید که به آن لگن خاصره میگویند.
استخوان دست
دست شامل این استخوانها است. استخوان بازو استخوانی است دراز و از بالا در سوراخ کتف مفصل میشود و از پایین با استخوانهای ساعد ارتباط دارد. استخوانهای ساعد که شامل زند زبرین و زند زیرین است زند زیرین ، زایدهای به نام آرنج دارد که با استخوان بازو مفصل میشود ولی زند زبرین از پایین به مچ مفصل میشود. مچ دست ، هشت استخوان کوتاه دارد که در دو ردیف قرار دارد. کف دست ، پنج استخوان نسبتا دراز دارد که از یک طرف با مچ مفصل میشود و از طرف دیگر با انگشتان. انگشتان دست که هر یک سه بند دارد، جز شست که دارای دو بند است.
استخوان پا
استخوان ران که درازترین استخوان بدن است. سر برجسته آن در گودی نیملگن فرو میرود و در آن میچرخد، سر دیگر آن دو برجستگی و یک شیار دارد. در مقابل شیار ، استخوان کوچک پهنی به نام کشکک جای دارد. استخوانهای ساق ، شامل درشت نی و نازک نی است. درشت نی از بالا با ران و از پایین با استخوانهای مچ پا مفصل میشود. قوزک داخلی پا ، سر درشت نی است. نازک نی از بالا به درشت نی تکیه میکند و از پایین ، قوزک خاجی پا را میسازد.
مچ پا ، 7 استخوان دارد که بزرگترین آنها پاشنه را بوجود میآورد. کف پا ، شامل پنج استخوان است. استخوانهای مچ به جز پاشنه و استخوانهای کف به صورت قوسی قرار گرفتهاند و کاملا به زمین تکیه نمیکنند. انگشتان پا که هر یک شامل سه بند است. به جز شست که دو بند دارد. استخوانهای انگشتان پا کوچکتر از استخوانهای انگشتان دست هستند و تحرک مختصری دارند.
رشد و نمو استخوان
همه استخوانها در دوره جنینی در ابتدا به صورت بافت پیوندی ظاهر میشوند اما تبدیل شدن آنها به استخوان به یک طریق صورت نمیگیرد. استخوانهای پهن از حالت پیوندی مستقیما به استخوان تبدیل میشوند. اما استخوانهای دراز ابتدا از حالت پیوندی به غضروف تبدیل شده و سپس غضروف استخوانی میشود.
این فلسفه که عقل سالم در بدن سالم است ، به تمدن یونان و چین باستان بازمی گردد. به هر حال ، فقط در سالهای اخیر است که مقوله ای، که بنام روانشناسی ورزشی مشهود می باشد، به عنوان جز مهمی از علوم ورزشی ، شناخته شده است.
چون طبق قانون طبیعت هر ذی حیاتی در سایه حرکت و جنبش می تواند زنده بماند و اگر انجام کلیه حرکات مختلف اعضا بدن را در سلامت وجود موثر بدانیم و هر حرکت را که موجب سلامت می گردد یک نوع ورزش محسوب کنیم، باید قبول کنیم که ورزش با حیات توام بوده و برای پیدایش ورزش نمی توان تاریخ معین نمود. پس به کلیه اعمالی که وسیله به حرکت درآوردن اعضا بدن می شوند و در بدن تولید فعالیت و حرارت و قدرت و سلامت می کند می توان ورزش گفت.
ورزش به نظم و ترتیب حرکات مختلف و پرورش قوا و عضلات بدن خدمت می کند. ورزش اختصاص به جوانان ندارد، بلکه شایسته است تمام افراد اجتماع به ویژه جوامع صنعتی ورزش را جزو برنامه های روزانه خود قرار دهند.
یک نفر هرچقدر ضعیف و ناتوان باشد به شرطی می تواند راه ترقی را پیموده و به موقعیت و سربلندی نائل آید که متشکل از افرادی سالم و مستعد و نیرومند باشد اگرچه پیشرفت امور هر تشکیلاتی مستلزم استفاده صحیح کردن از پنج منبع اصلی:یعنی نیروی انسانی، وسایل کار، بودجه، زمان و مکان است.
بنابراین از این پنج منبع اصلی مورد بحث، نیروی انسانی، مقام برتر و مشخص را حاضر می باشد. زیرا مسئولیت تهیه و تنظیم و ترکیب منطقی و به جریان انداختن چهار منبع اصلی دیگر و کارگردانی صحیح همه امور متوجه همین نیروی انسانی است که مجموع نیروهای انفرادی کارکنان هر تشکیلات، نیروی انسانی آن تشکیلات را بوجود می آورد و نیروی یک فرد به نوبه خود می تواند شامل سلامت و استطاعت بدنی، هوش و فراست اطلاعات عمومی باشد که بین این عوامل نیز سلامت و استطاعت بدنی از ارزش و امتیاز خاصی برخوردار است.
بنابراین از وظایف اولیه هر افراد اجتماع یا اداره کنندگان هر تشکیلات توجه مخصوص به وضع سلامت و آمادگی بدنی و پرورش جسم و روح افراد و کارکنان مربوط است.
تاریخچه روانشناسی ورزشی :
در سال 1895 جورج فیتز آزمایشی بر زمان عکس العمل که یکی از قدیمترین تحقیقاتی است که توسط آن مراحل روانشناسی و اجرای حرکات ورزشی را می آموزند، انجام داد. در همان زمان نورمن تریپلت رابطه بین حضور رقیبان و نحوه اجرای حرکات در مسابقه دوچرخه سواری را مورد مطالعه قرار داد و کشف کرد که دفعات رکاب زدن در زمان حضور رقیبان تندتر از زمانی است که رقیبان حضور ندارند و فرد تنهاست. بنابراین او حوزه تحقیقات «تأثیر حریفان در ورزش» را که امروزه هنوز هم فعالیت دارد بنیان نهاد. چرا بعضی از ورزشکاران در زمان اجرای حرکات در حضور جمعیت و تحت فشار، بهتر عمل می کنند. در حالیکه بعضی دیگر تحت چنین شرایطی دچار افت عملکرد و شکست می شوند؟ برای پاسخ دادن به چنین سوالاتی کلمن گریفیت، اولین آزمایشگاه تحقیقات روانشناسی ورزشی را در سال 1925 بنیان نهاد. این آزمایشگاه در دانشگاه ایلینویز در آمریکا قرار داشت. بزودی بعد از آن، آزمایشگاههای دیگر از این نوع در برلن و لنینگراد ساخته شد. در سال 1965 اولین کنگره بین المللی روانشناسی ورزشی در رم تشکیل شد. بعد از آن انجمنهای مشابهی به فواصل زمانی منظمی تشکیل گردید. که آخرین بار به میزبانی سنگاپور در سال 1989 انجام گرفت .
ضرورت روانشناسی ورزشی
آیا می دانید علت اینکه وزنه برداری در رده تیم ملی اعزامی به المپیک وقتی روی صحنه می رود فراموش می کند به دستان خود گچ مخصوص بزند چیست؟
آیا می دانید علت اینکه دوچرخه سواری در رده تیم ملی اعزامی به مسابقات آسیایی وقتی در ابتدا خط استارت قرار می گیرد چنان پاهایش می لرزد که نمی تواند روی پنجه رکاب دوچرخه نیرو وارد کند و از مسابقه باز می ماند چیست؟
مسلما پاسخ شما شامل توضیح مسائل فنی این رشته های ورزشی نیست و بر روی کلمه اضطراب متفق القول هستید.
اضطراب یکی از مهمترین مسئله هایی است که انسان با آن دست به گریبان است. بخصوص زمانی که پای رقابت در میان باشد.
اما آیا می دانید طبق تحقیقات به عمل آمده بسیاری از عدم موفقیت های ورزشی ریشه در علل روانی دارد.
از آن رو تصمیم گرفتیم تا با طرح سلسله مقالات روانشناسی و آموزشی لضطراب، نقش کوچکی در موفقیت های آتی ورزشکاران داشته باشیم.
تعریف روانشناسی ورزشی :
روانشناسی ورزش، محدودهای از موضوعات شامل «انگیزه پایداری و موفقیت، ملاحظات روانشناختی در صدمات ورزشی و توانبخشی، روشهای مشاوره با ورزشکاران، ارزیابی استعدادها، پیگیری تمرینات، خودباوری برای موفقیت، مهارت ورزشی، ورزش جوانان و روشهای بالا بردن کارایی و خود تنظیمی» را در بر میگیرد.
هر چند غالبا برداشت عمومی چنین است که روانشناسی ورزش تنها مربوط به ورزشکاران حرفهای است اما این حوزه تخصصی دربرگیرنده محدوده وسیعی از موضوعات علمی، کلینیکی و کاربردی مربوط به ورزش و تمرینات است.
دو زمینه اصلی در روانشناسی ورزش وجود دارد:
یکی کاربرد روانشناسی در بالا بردن انگیزه و کارآیی و دیگری تاثیر ورزش در بهبود سلامت روانی و عمومی.
روانشناسیورزشی
روانشناسی علم مطالعه رفتار انسان و روانشناسی ورزشی مطالعه رفتار ورزشی و کاربرد یافته های روانشناسی برای بهبود عملکرد و ارتقاء تندرستی است.
از حوزه های مهم مورد مطالعه روانشناسی ورزشی که به ویژه در آمادگی قهرمانان کاربرد دارد، آمادگی روانی برای عملکرد است که ورزشکار را برای مسابقه آماده می سازد.
روانشناسی ورزش در بردارندة گزینش درست و برانگیختن ورزشکاران است به گونهای که هر ورزشکار بتواند در بالاترین حد توانایی خود به رقابت بپردازد ورزشکاران در این راستا باید راهبردهایی را به کار گیرند تا رقیبان را روحیهزدایی کنند با سطح بسیاری بالای فشار مقابله و یا آن را کم کنند از داروها سوء استفاده نکنند راهبردهای تیمی موفقیت آمیزی را به کار گیرند و مهارتها را آموزش دهند و بیاموزند.
روشن است که روانشناسی عنصر اصلی رقابت ورزشی است. مطالعة روانشناسی و استفاده از آن در موقعیت ورزشی شخص را توانا میسازد تا:
1- رفتاری را توصیف کند (ورزشکاران تیمی که پیوسته برنده میشوند نسبت به گروه دیگر دوستانهتر رفتار میکنند تا ورزشکارانی که پیوسته میبازند)
2- رفتاری را تبیین کند (شکست غیر منتظره ممکن است به این سبب روی داده باشد که تیم خودی برانگیختگی لازم را نداشت. از سوی دیگر تیمی که قبلاً شکست خورده بود در وضعی بهتر و آماده بود تا ثابت کند که میتواند رقیبی با ارزش را شکست دهد.)
3- رفتار و پیش بینی کند (اگر مربی ورزش با اوقات تلخی آموزش دهد ورزشکار به سبب اضطراب و ناتوانی در تمرکز نخواهد توانست گفتار او را به خاطر بسپارد.)
روانشناسی ورزش از نیمة سالهای 1980 بیشتر با زمینههایی ارتباط یافت که فراتر از عملکرد ورزشی میروند شایان توجه ترین زمینهها مطالعة روان فیزیولوژی (Psychophysiology) روانشناسی تمرین (exercise psychology) بودهاند. در حالی که پژوهش و فعالیت روانشناسی ورزش به گونة سنتی متوجه پرسشنامههای روانشناسی و نتایج علمی بودند.
پژوهش روان فیزیولوژیکی پاسخهای فیزیولوژیکی (بدنی) را که بر شناخت (cognition) (اندیشه و عواطف) و عملکرد اثر میگذارند و یا آن را همراهی میکنند مطالعه میکند برای نمونه اگر عملکرد ضعیف به اضطراب بالا نسبت داده شود شایان توجه خواهد بود که بدانیم آیا تغییرات و تنش عضلانی میزان ضربان قلب و با پاسخهای بدنی دیگر نیز مانع عملکرد میشود یا نه چنین دادههایی به مربیان و دانشمندان ورزش امکان میدهد تا استفاده از برخی فنون روانی را پیشنهاد کنند
(برای مثال شل کردن عضلات و خیال پردازی) تا اثر این تغییرات نامطلوب در فرآیندهای جسمانی را کاهش دهد پژوهشهای منتشر شده در سالهای اخیر اغلب در بردارندة اندازه گیریهای فیزیولوژیکی هستند که در تبیین ارتباطهای علت و معلولی احتمال بین عواطف و اندیشه های شخص و عملکرد بدنی او مفید خواهد بود.
مرکز روانشناسی ورزشی
مرکز روانشناسی ورزشی آکادمی ملی المپیک و پاراالمپیک، فرصتی را برای ورزشکاران تیم های ملی فراهم می سازد تا در کنار تقویت عوامل جسمانی و فنی به تقویت آمادگی روانی در رشته خود بپردازند و توانایی های خود را در همه ابعاد تکامل بخشند.
این مرکز برنامه هایی را برای کمک به ارتقاء عملکرد ورزشکاران تیم های ملی طراحی نموده است که این برنامه شامل برگزاری دوره های آشنایی با روانشناسی ورزشی برای مدیران، مربیان و ورزشکاران تیم های مختلف، برگزاری جلسات مشاوره فردی و گروهی با ورزشکاران تیم های ملی و ارائه تمرینات و توصیه های روانشناختی برای بهبود آمادگی روانی و ارتقاء عملکرد ورزشی است.
آمادگی روانی چیست؟
همه ما با مراجعه به حافظه خود می توانیم لحظاتی را در مسابقات ورزشی به خاطر آوریم که تیم یا ورزشکاری با وجود آمادگی کامل جسمانی و فنی ، به دلیل نامناسب روانی از ارائه بهترین عملکرد خود ناتوان مانده است.
ضعف آمادگی روانی در ورزشکاری که آمادگی جسمانی مطلوب دارد، به مثابه اتومبیل آماده و پرسرعتی است که راننده اش ناشی و ناآماده در آن نشسته باشد.
هرقدر هم که جسم آماده و ورزیده باشد، اگر ذهنی که آن را هدایت می کند فاقد ورزیدگی و آمادگی باشد جسم به درستی هدایت نخواهد شد. احتمالا در 30 سال پیش، واژه آمادگی جسمانی برای مربیان و ورزشکاران قدری نامفهوم بوده است، اما امروزه در پاسخ به مفهوم آمادگی جسمانی، بی درنگ عوامل متشکله آمادگی جسمانی مانند: قدرت، استقامت و .... به ذهن خطور می کند. همانطور که آمادگی جسمانی مستلزم صرف زمان کافی برای تمرین و تقویت عوامل آن است، آمادگی روانی نیز از عواملی همچون مهارت در توجه، مهارت در کنترل اضطراب و استرس، حفظ انگیزش، حفظ و افزایش اعتماد به نفس و....تشکیل می شود. رسیدن به آمادگی روانی نیز به مرور و با صرف زمان و امکان پذیر می شود و مستلزم این است که مدیران و مربیان آگاه چنین فرصتی را برای ورزشکاران فراهم آورند.
ضرورت آمادگی روانی
بسکتبالیستی که در تمرین همه پرتاب های پنالتی را تبدیل به گل می کند، چه می شود که در مسابقه از به ثمر رساندن یک پنالتی ناتوان می ماند؟
آیا وضعیت او با تمرین جسمانی و مهارتی بیشتر، بهتر خواهد شد؟
بعید به نظر می رسد، زیرا او مهارت لازم را دارد و این را در تمرین نشان می دهد، ممکن است مشکل او ناتوانی در حفظ توجه و کنترل اضطراب ناشی از هیجان مسابقه باشد.
این مسئله با هدایت وی به سمت تمرینات مهارت کنترل اضطراب قابل حل است وگرنه انجام تمرینات جسمانی بیشتر، مشکل او را حل نخواهد کرد.
امروزه قهرمانان سطوح عالی و المپیک بخشی از زمان تمرینات خود را صرف تمرینات آمادگی روانی می کنند. در بسیاری از رشته های ورزشی، تا 10 نفر اول مسابقات جهانی، به لحاظ فنی و جسمانی در یک سطح اند و آنچه نفرات برتر را متمایز می سازد، آمادگی روانی آنهاست(تفاوتی که ایجاد می کند).
در دنیای امروز رقابت دیگر فقط برسر تکنیک برتر نیست، ورزشکاری پیروز است که از آمادگی روانی بالاتری برخوردار باشد.
نتیجه:
با خواندن این تحقیق می توان نتیجه گرفت که برای هرکاری حتی ورزش باید آمادگی روانی داشته باشیم. در روانشناسی ورزش مطالعه رفتار ورزشی و کاربرد یافته های روانشناسی برای بهبود و عملکرد بهتر است که باید آن را قبل از مسابقه کسب کنیم.در دنیای امروز و با وجود مسابقات فراوان باید سعی کنیم راه های مختلف آمادگی روانی را بیاموزیم تا با این آمادگی از پیروزی و مهارت بالاتری برخوردار باشیم.
منابع:
1- روانشناسی ورزش از تئوری تا عمل مارک هوارد انشل مترجم علی اصغر مسدر
2-روانشناسی ورزش توکا مترجم دکتر سید محسن صالحی.
در بیان گفته میشود که مطالعه ساختار بدن انسان است. البته بیشتر آناتومیستها این را قبول ندارند چرا که آنان بیان میکنند این تعریف در نظر گرفتن اعمال مربوط به قسمتهای مختلف بدن است. بنابراین معنی دقیق آناتومی عبارتست از مطالعه ساختمان بدن و ربط آن به اعمال قسمتهای مختلف آن ساختمان. در بررسی آناتومی ، چنانچه بررسی با چشم غیر مسلح صورت گیرد آن را کالبد شناسی درشت بین (macroanatomy) گویند.
با کمک میکروسکوپ انجام گیرد، آن را کالبد شناسی ریزبین (microanatomy) یا بافت شناسی (histology) گویند. بالاخره شناسایی بدن انسان در دوره جنینی ، جنین شناسی یا رویان شناسی embryology نامیده می شود. ولی واژه آناتومی یا کالبد شناسی ، در زبان فارسی ، بیشتر بیان کننده همان ماکروآناتومی است. بررسی عملی بدن انسان که روی جسد انجام میگیرد، کالبد شکافی یا تشریح خوانده میشود.
تاریخچه
اولین مطالعات مربوط به آناتومی ، توسط وسالیوس که یک آناتومیست فلمنگی قرن شانزدهم میباشد صورت گرفت. او توانست طرحهایی از قسمتهای مختلف بدن ، با چشم غیر مسلح رسم کند.
انواع آناتومی
امروزه آناتومی با یک صفت استفاده میشود که شاخه خاصی از آناتومی را بیان میکند.
آناتومی عملی: بطور معمول از شناخت و درمان کلینیکی استفاده میشود مثل استفاده از علم آناتومی در اجرای یک آزمایش فیزیکی بر روی بدن.
آناتومی کلینیکی: مطالعه آناتومی وابسته به عمل دارو.
آناتومی مقایسهای: مطالعه آناتومی ارگانیسمهای مختلف با کشیدن شباهتها و تفاوتها در رابطه با ساختار و عملکرد.
آناتومی عرضی: آناتومیای که بدن را در خلاف جهت طرح بدن بررسی میکند.
آناتومی تکامل: مطالعه فرایندهای زیستی از لقاح تا تشکیل یک انسان بالغ. جنین شناسی نوعی از این است که بطور گسترده در رابطه با فرایندهای تکاملی که قبل از تولد اتفاق میافتد درگیر است.
آناتومی ماکروسکوپیک: مطالعه آناتومی با چشم غیر مسلح بر روی برشهایی از قسمتهای مختلف بدن.
آناتومی منطقهای: مطالعه آناتومی یک قسمت خاصی از بدن مثل قفسه سینه در این نوع همزمان همه سیستمهای زیستی مثل اسکلتی ، گردش خون و... و ارتباطات اعمال سیستمهای مختلف باهم و بطور همزمان در یک قسمت خاص از بدن مطالعه میشود.
آناتومی سطحی: آناتومی که مطالعه بر سطح خارجی بدن دارد که بخصوص در شناسایی و درمان مشکل کلینیکی مهم میباشد.
آناتومی مربوط به عمل جراحی: اجرا و مطالعه آناتومی بطوری که مربوط میشود به عمل جراحی که هدف آن ممکن است شناسایی یا درمان باشد.
آناتومی سیستمیک: مطالعه آناتومی بوسیله سیستمهای زیستی مثلا سیستم ماهیچهای ، اسکلتی ، گردش خون و .. در این نوع یک سیستم زیستی بطور منفرد در کل بدن مطالعه میشود.
کاربردهای آناتومی
مقایسه آناتومی طبیعی یک انسان طبیعی با یک انسان بیمار و ارجاع بیماری به محل خاصی از بدن.
بررسی کلیه مراحل تکامل از زیگوت تا انسان بالغ.
استفاده از آناتومی در رده بندی موجودات مختلف.
استفاده از آناتومی در تعیین جنسیت جنین و ناهنجاریهای آن در سیستمهای مختلف.
آناتومی کالبدشناسی
یک شاخه از آناتومی به نام کالبد شناسی توصیفی میباشد که در آن بدن انسان را از جهت دارا بودن اعمال مشخصی به دستگاههای جداگانه تقسیم میکنند که با همدیگر ارتباط دارند. این دستگاهها به سه دسته عمده طبقه بندی میشوند.
دستگاههای تغذیهای: این دستگاهها ، نیز شامل چند دستگاه است که عبارتند از: دستگاههای گوارش ، گردش خون ، تنفس ، ادراری و غدد مربوط به آنها.
دستگاههای تولید مثلی: این دستگاهها ، شامل دستگاه تناسلی مرد و زن میباشد که هر یک از یک عضو اصلی به نام بیضه (در مرد) و تخمدان (در زن) بوجود آمدهاند. که سلولهای مخصوص تناسلی (اسپروماتوزوئید و اوول) را تولید می کند و نیز تعدادی مجاری و غدد وابسته که حرکات و ترکیب و رشد سلولهای مذکور را میسر میسازند.
خوش آمدید
با سلام اینجا مکانی، جهت معرفی و تحقق بخشیدن به اهداف رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی می باشد ،از انتخاب شما سپاسگزاریم.
کارشناس تربیت بدنی و علوم ورزشی وحید ریاحی
آسیب شناس ورزشی و حرکات اصلاحی وحیده ریاحی